شبهای آخر
خداى مهربانم!
باورم نميشود اينقدر زود ماه ميهمانيت به پايان برسد اگر چه من هر روز زندگيم ميهمان لطف و كرم توام چون تويى كه به من روزى ميدهى، تويى كه حرمت ميهمانت را دارى و دعايش را مستجاب ميكنى…
منم كه عجولم و گاهى ايمانم سست ميشود، منم كه گاهى از در خانه تو پناه به خلقت ميبرم…
اما تو سراسر مهربانى و خيرى، تو فقط بدنبال بهانه اى هستى تا مرا به سويت هدايت كنى چون عاشق منى…
خدايا! كارى كن منم هر روز بيشتر و بيشتر عاشقت شوم و حتى براى نفسى يادت از ذهنم نرود?